جدول جو
جدول جو

معنی شبیه ساز - جستجوی لغت در جدول جو

شبیه ساز
محّاكيٌّ
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به عربی
شبیه ساز
Emulator, Simulator
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به انگلیسی
شبیه ساز
émulateur, simulateur
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به فرانسوی
شبیه ساز
অনুকরণকারী , সিমুলেটর
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به بنگالی
شبیه ساز
شبیہ ساز , شبیہ ساز
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به اردو
شبیه ساز
mchezaji, kifaa cha kuiga
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به سواحیلی
شبیه ساز
โปรแกรมจำลอง , เครื่องจำลอง
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به تایلندی
شبیه ساز
emulador, simulador
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
شبیه ساز
Emulator, Simulator
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به آلمانی
شبیه ساز
емулатор , симулятор
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به اوکراینی
شبیه ساز
emulator, symulator
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به لهستانی
شبیه ساز
模拟器 , 模拟器
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به چینی
شبیه ساز
emulador, simulador
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به پرتغالی
شبیه ساز
emulatore, simulatore
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
شبیه ساز
emulator, simulator
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به هلندی
شبیه ساز
эмулятор , симулятор
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به روسی
شبیه ساز
अनुकरणकर्ता
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به هندی
شبیه ساز
emulator, simulator
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
شبیه ساز
에뮬레이터 , 시뮬레이터
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به کره ای
شبیه ساز
מְחַקוֹת , מְדַמֶּה
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به عبری
شبیه ساز
エミュレータ , シミュレーター
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به ژاپنی
شبیه ساز
emülatör, simülatör
تصویری از شبیه ساز
تصویر شبیه ساز
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
ساختن چیزی از روی چیزی، ساختن نظیری از روی یک اثر ادبی، ساختن شرایطی مصنوعی برای انجام دادن فرایندی، تعزیه خوانی کردن، برگزار کردن تعزیه
فرهنگ فارسی عمید
مانسازی کشیدن تصویری که از روی کسی یا چیزی به شرطی که با اصل مطابقت کامل داشته باشد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
Emulation, Simulation
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
émulation, simulation
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
эмуляция , симуляция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
Emulation, Simulation
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
емулювання , моделювання
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
emulacja, symulacja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
模拟
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
emulação, simulação
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
emulazione, simulazione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
emulación, simulación
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از شبیه سازی
تصویر شبیه سازی
emulatie, simulatie
دیکشنری فارسی به هلندی